جدول جو
جدول جو

معنی علی حذاء - جستجوی لغت در جدول جو

علی حذاء(عَ یِ حَذْ ذا)
ابن جعفر بن سعید سعیدی رازی حذاء، مکنّی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و ساکن شیراز بود. وفات او پس از سال 410 هجری قمری بوده است. او راست: 1- کتابی در تجوید. 2- کتابی در قراآت هشتگانه. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 592)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
بنابراین، از این رو
فرهنگ فارسی عمید
(عَیِ حَلْ لا)
ابن عبیدالله بن وصیف قاینی، مکنّی به ابوالحسین و مشهور به حلاء. وی از رؤسای فرقۀ امامیه بود و از مبرد روایت کرد. نسبت او به ’حلاوه’ است یعنی ساختن و فروش حلوا. (از تاج العروس: ’ح ل و’
لغت نامه دهخدا
(عَ خَ لَ)
دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین. واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری آوج و 44 هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است جلگه و دارای آب وهوای معتدل و 105 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی تأمین می شود. و محصول آن غلات است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. صنایع دستی آنان بافتن قالی و جاجیم و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَصْ صا)
ابن محمد بن محمد بن ابراهیم خزرجی فاسی، مشهور به حصار و مکنّی به ابوالحسن. وی در فاس متولد شد و در سبته سکونت گزید و در شعبان سال 611 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- ارجوزه ای در اصول الدین و شرح آن ارجوزه، در چهار کتاب. 2- البیان فی تنقیح البرهان. 3- المدارک فی وصل مقطوع حدیث مالک. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 187. التکملۀ ابن ابار ص 686. نیل الابتهاج تنبکتی ص 200. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 705)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَدْ دا)
ابن محمد بن جعفر بن عنبسۀ حداد عسکری، مکنّی به ابوالحسن. از علمای قرن چهارم هجری بود و از جمله شاگردان او ابوعبدالله احمد بن محمد بن عیاش جوهری (متوفی در 401 هجری قمری) بوده است. او راست: 1- الکامل فی الاحکام. 2- من روی من النساء من آل ابی طالب. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 295)
ابن محمد حداد مصری، مکنّی به ابوالحسن. او راست: حدیقه المنادمه و طریقه المناسمه، که در سال 1040 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 755). و نیز رجوع به طبسی (علی بن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَنْ نا)
ابن احمد بن محمد بنای دمیاطی. او راست: الذخائرالمهمات فی ذکر ما یجب الایمان به من المسموعات، که در 14 صفر سال 1090 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرست الخدیویه ج 2 ص 22)
ابن یحیی بن محمد بناء زیدی. از مفسران به شمار می رفت و در حدود سال 680 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: المنهج القویم فی تفسیر القرآن الکریم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 261)
لغت نامه دهخدا
(قَلْ لا)
علی بن محمد. از راویان است. (ریحانه الادب ج 3 ص 316). یکی از ویژگی های برجسته روات در تاریخ اسلام این است که آنان تنها نقل کنندگان ساده احادیث نبوده اند، بلکه مسئولیت سنگینی در ارزیابی صحت روایات و نقل دقیق آن ها بر عهده داشته اند. محدثان به بررسی دقیق اسناد و شرایط راویان پرداخته اند تا بتوانند احادیث صحیح را از آنچه ممکن است تغییر یا تحریف شده باشد، تمییز دهند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَرْ را)
ابن حسین بن علی عبسی فراء. مکنی به ابوالحسن. مورخ مصری و از فقهای مالکی. وی در سال 352 هجری قمری درگذشت. او را تاریخی است.
لغت نامه دهخدا
(تَ)
علی الحال. علی ای حال. بر هر حال. در هر حال. به هرحال. رجوع به ’علی ای حال’ شود:
نوگشته کهن شود علی حال
ور نیست مگر که کوه شروین.
ناصرخسرو.
ور در جهان نیند علی حال غایبند
ور غایبند بر تن ما چون که حاضرند.
ناصرخسرو.
زین جهان مندیش و او راگیرکو به از جهان
سر به از افسر علی حال، ارچه نیکو افسر است.
عنصری.
گرگ بر اطراف این حظیره روان است
گرگ بود بر لب حظیره علی حال.
منوچهری.
دینار دهد، نام نکو باز ستاند
داند که علی حال زمانه گذران است
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(وَ پَ دَ)
مرکب از: ’علی’ (بر) + ’هذا’ (این) عربی، که در فارسی به جای قید ترتیب و تعلیل به کار رود. بنابراین. ازین رو. ازیرا. لاجرم. لهذا. لذا
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
از این رو بنابراین یا علی هذا القیاس. برین قیاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
((عَ لا ها))
از آن رو، بنابراین
فرهنگ فارسی معین